1455-2

1455-4

1455-5

بدلیل سفر داریوش به شمال کالیفرنیا، مصاحبه اختصاصی مان به هفته آینده موکول شد، چون داریوش همیشه در مورد جواب به سئوالات، فرصت کافی می خواهد و بهمین جهت جواب هایش همیشه بحث انگیز است وانعکاس گسترده ای دارد.
این هفته خبرنگار جوانان با گروهی از دوستداران داریوش در مورد کنسرت هایش، آهنگهایش و خدمات انسانی اش گفتگو کرده که از نظرتان می گذرد.
بهروزامینی :
من صدای داریوش وخط مشی ها وتوصیه های او را همیشه دنبال می کنم، با صدای داریوش از 7 سالگی آشنا شدم، زمانی که مادرم همه روز را با ترانه های اوزندگی می کرد، زیر لب زمزمه میکرد و کم کم با من همصدا می شد وروزی رسید که من خود آهنگهای داریوش را می خواندم، من 3 ماه است به لس آنجلس آمده ام و دلم میخواهم از نزدیک داریوش را ببینم.
ندا بروخیم:
من شبی که در همین نوکیا دیدم گروهی موزیسین امریکایی و یکی دو خواننده معروف اسپانیش، با تحسین به تماشای کنسرت داریوش نشسته اند، کنجکاو شدم، با آنها سخن گفتم، دیدگاه شان برایم جالب بود. می گفتند داریوش صدای غمگین ولی بسیار دلنشینی دارد، زبان ترانه هایش برای هر ملیتی قابل درک است ارتباط داریوش از طریق ترانه هایش بامردم شگفت انگیز است.

ابی یحیوی:
من درست 28 سال است در امریکا به تماشای کنسرت های داریوش می نشینم. گاه حتی برای حضور در آنها به شهرهای نزدیک هم میروم، حسی که داریوش با صدایش به من میدهد، حس خوبی است.
داریوش در خوانندگی خود را خلاصه نکرده است. اقدام او در مورد برپائی بنیاد آینه، قابل ستایش است، من خود شاهد بودم، نزدیک ترین دوستم با همت همین بنیاد و حضور خود داریوش دوباره به زندگی بازگشت.

1455-6

1455-7

بیژن سعیدی:
من در جامعه امریکایی، اروپایی، حتی در آسیا، افریقا و استرالیا، هیچ خواننده را سراغ ندارم که نزدیک به 50 سال روی صحنه بدرخشد. هنوز صدای پرقدرت و دلنشینی داشته باشد. هیچ خواننده مردی را سراغ ندارم که بتواند سه نسل وشاید 4 نسل را از آهنگهای خود سیراب کند، داریوش به جرات یک استثناء است و تکرار نشدنی.
سوری حقیقی:
من مقاومت را از داریوش آموختم، من خود یک زندانی سیاسی در ایران بودم، هر بار که در سلول خود به آینده نگاه می کردم یاد داریوش می افتادم که از نوجوانی درون سلول زندان بود، وقتی آزاد می شد، دوباره سرکش وعاصی ترانه ممنوع دیگری می خواند، باز هم زندان، ولی تسلیم نمی شد وقتی هم به خارج آمد، که درون زندان بزرگ خود بود، همچنان ترانه های ممنوع خواند، تهدید شد، خط و نشان برایش کشیدند، ولی او همچنان داریوش مغرور باقی ماند. داریوش سمبل مقاومت و استواری و مردم دوستی است.

شعله حجت:
من استواری داریوش را، صداقت در کارش ، در کلام اش، در شیوه گزینش ترانه هایش را، همیشه الگو قرار داده ام. چون من زمانی بدلیل دو شکست بزرگ در زندگیم، چنان خود را گم کردم که در مشروب غرق شدم، ولی داریوش عاملی بود که مرا دوباره به زندگی برگرداند.

جلال سرخوش:
من بی صبرانه درانتظار کنسرت داریوش هستم، چون هربار دو سه دوست امریکایی واسپانیش خود را هم به تماشای کنسرت می برم، هربار آنها با حیرت داریوش و عکس العمل مردم را تماشا می کنند و برایشان بسیار شگفت انگیز است که یک خواننده بعدازحدود 45 سال هنوز محبوب است. هنوز سه نسل با او همصدا می شوند.

1455-8