1546-37

حضور 6 بازيگر نقش اول سينماي ايران در جلسه نمايش فيلم

مستند بلند «لبه تيغ: ميراث بازيگران زن ايراني» درلس آنجلس

1546-38

فيروزه خطيبي
روز يکشنبه 19 فوريه، فيلم مستند بلند “لبه تيغ: ميراٍث بازيگران زن ايراني”- مروري بر فعاليت هاي زنان بازيگرسينماي ايران و دستاوردهاي آن ها – به همت بنياد هنر لس آنجلس با حضور کارگردان فيلم، بهمن مقصودلو – سينماگر ساکن نيويورک – و شش بازيگر زن ايراني ساکن لس آنجلس، مري آپيک، شهره آغداشلو، فخري خوروش، ويدا قهرماني، زينت مودب (خطيبي) و پرتو نوري علا در محل اتحاديه نويسندگان همراه با مراسم فرش قرمز، پذيرايي، نمايش فيلم و جلسه پرسش و پاسخ با اين هنرمندان توسط هما سرشار، ژورناليست و برنامه ساز راديويي برگزار خواهد شد.
در اين فيلم که پيش از اين درچند جشنواره جهاني از جمله مونترال، فستيوال مسا (انجمن خاورميانه شناسي دانشگاه هاي دنيا) – مهم ترين جشنواره آکادميک در بوستون – و بخش مسابقه جشنواره تاريخ در شهر پساک فرانسه به نمايش گذاشته شده با 21 زن بازيگر سينماي ايران قبل از انقلاب گفتگو شده است. زنان هنرمندي که از تاريخ 1930 ميلادي که اولين فيلم سينمايي در داخل ايران ساخته شد تا 1979 در مجموع به مدت 50 سال در سينماي ايران نقش آفريني کرده اند.
بهمن مقصودلو کارگردان فيلم “لبه تيغ: ميراث بازيگران زن ايراني” مي گويد: “در طول اين 50 سال، صنعت سينماي ايران بيش از 1200 فيلم سينمايي توليد کرده و بيش از 10 هزار نفر از جمله 110 کارگردان ، 200 بازيگر مرد و 100 بازيگر زن در اين سينما مشغول به کار بوده اند. “
آقاي مقصودلو ازميان اين 100 بازيگر زن ايراني، تعداد 21 بازيگر که در 463 فيلم قبل از انقلاب نقش اول داشته اند را انتخاب کرده و درفيلم پاي صحبت آن ها نشسته است. کارفيلمبرداري اين فيلم از سال 2002 تا 2015 بطول انجاميد و گفتگو ها در کشورهاي مختلف از جمله فرانسه، ايتاليا، آلمان، سوئد، انگلستان، آمريکا و ايران انجام شده است:”علاوه بربازيگران زن سينماي ايران من با تعدادي از کارگردان هاي سينماي ايران آن دوران از جمله نصرت الله وحدت، بهرام بيضايي، مهدي رئيس فيروز و فرخ غفاري و بسياري ديگر هم مصاحبه و گفتگو کرده ام. در مجموع با 120 دست اندرکاران سينماي ايران براي اين مجموعه تاريخ سينما که 7 قسمت است مصاحبه کرده ام.”
فيلم “لبه تيغ: ميراث بازيگران زن سينماي ايران” بدون شک يک سند قابل اعتنا ويک اثر به ياد ماندني از تاريخ سينماي ايران به شمار مي رود. بويژه آنکه بسياري از کساني که در مقابل دوربين بهمن مقصودلو قرار گرفته اند امروزيا ديگرديگر قادر به صحبت نيستند و يا درگذشته اند:”اين مستند مي تواند براي پژوهشگران سينمايي و علاقمندان به تاريخ سينماي ايران اثري ارزشمند باشد. فيلم از نظر تاريخي و جامعه شناسي هم، دوره هاي زماني مختلف را بخصوص در رابطه با حقوق زن را درحد فاصل بين سال هاي 1900 تا 1979 مورد بررسي قرار مي دهد. “
درفيلم تازه بهمن مقصودلوبه نکات جالب و جذابي هم اشاره مي شود. از جمله اين که ناصر ملک مطيعي چگونه وارد عالم سينما شد؟ درفيلم گفته مي شود که يکي از هنرپيشگان آن دوره به نام خانم زينت مودب (خطيبي) باعث مي شود ناصر ملک مطيعي راهش را به سينما باز کند. يا در جايي ديگر از فيلم، تماشاگران از وقايع پشت پرده ساختن و به نمايش در آمدن فيلم مهم تاريخ سينماي ايران – “قيصر” از زبان بازيگر آن آکاه مي شوند و مخاطب مي فهمد که اين فيلم چگونه از تيغ سانسور رهايي پيداکرد.
درفيلم “لبه تيغ: ميراث بازيگران زن ايراني” روح انگيز(صديقه) سامي نژاد، ژاله (شوکت) علو، زينت مودب (خطيبي)، شهلا رياحي، تهمينه، ايرن، پوري بنايي، فرزانه تائيدي، ويدا قهرماني، نيلوفر(شهين خليلي)، کتايون، سوسن تسليمي، فخري خوروش، سيمين غفاري، پروانه معصومي، زري خوشکام، کبرا سعيدي (شهرزاد)، شهره آغداشلو، مري آپيک، پرتو نوري علاء و فهيمه راستکار درمقابل دوربين قرار گرفته اند و از آسيا قسطانيان، روفيا، آذر شيوا، فروزان، عصمت صفوي (اولين زن فارغ التحصيل رشته تئاتر) ياد مي شود و نماهايي از فيلم هاي آن ها به نمايش در مي آيد.
بهمن مقصودلو ميگويد بدون اغراق اکثر اين زنان براي ورود به سينما با مردان خانواد جنگيده بودند: “يکي کتک خورده، ديگري از خانه و خانواده طرد شده، يکي را به خانه راه نداده اند. حتي پسر عموي يکي از آن ها با هفت تير آمده تا اين “لکه ننگ” را از دامن خانواده پاک کند. ولي آن ها ميدان را خالي نکرده اند. اولين زنان بازيگر سينماي ايران واقعا بر لبه ي تيغ راه رفته اند. “
در سال 1930، آوانس اوهانيان اولين فيلم صامت سينمايي را با نام “آبي و رابي” بدون حضور زن درنقش اول ساخت اما براي دومين فيلمش – “حاجي آکتور سينما”- به آسيا قسطانيان، نقش پروين، دختر حاجي را محول کرد. اولين فيلم ناطق ايراني به نام “دختر لر” با بازيگري روح انگيز(صديقه) سامي نژاد در نقش گلنار در سال 1932 به کارگرداني اردشير ايراني و تهيه کنندگي عبدالحسين سپنتا و اردشير ايراني در بمبئي ساخته مي شود. دختر لر و حاجي آقا اکتور سينما در سال 1312 خورشيدي در ايران به نمايش درمي آيند. مصيبت هايي که روح انگيز ـ اولين زن بازيگر سينماي ايران ـ پس از حضور در اين فيلم کشيده را در فيلم “لبه تيغ: ميراث بازيگران زن ايراني” از زبان خودش مي شنويم.
شهلا رياحي، در سال 1323 به تئاتر پا مي گذارد و بعد به سينما مي آيد. او اولين زن کارگردان است که مي گويد “به احترام آقاي جعفري (بازيگر فيلم) اسم خودم را به عنوان کارگردان بر روي فيلم نگذاشتم.”
آقاي مقصودلو مي گويد به اکثر اين زنان بازيگر دستمزد مناسبي هم داده نمي شده:” پوري بنايي مي گويد که چک دستمزدش براي فيلم قيصر برگشت خورد و او آن را به موزه ي سينما اهدا کرده است.”
پوستر فيلم “هشتمين روز هفته” با طراحي مرتضي مميز، شايد يکي از اولين پوسترهايي باشد که تنها از چهره ي يک زن استفاده کرده بود. فرزانه تائيدي، بازيگر اين فيلم، از نبود فرصت ها براي زنان در سينماي آن روز انتقاد مي کند و مي گويد، من از کيميايي به نيکي ياد نمي کنم چون هرگز به کاراکتر زن جدي فکر نمي کرد و به زنان ميدان نمي داد:” من در دو فيلم او بازي کردم. بازي ام در فيلم خاک باعث شد که کيميايي به اين مسئله فکر کند که اگر زني خوب بازي کند بايد به او فرصت داد. در فيلم خاک به من خيلي کم فرصت بازي داده شد.”
بوسه ويدا قهرماني و ناصر ملک مطيعي در فيلم “چهارراه حوادث” در سال 1334 باعث شد که خانواده ويدا قهرماني، بازيگري را برايش ممنوع کنند و او چندين سال از سينما دور ماند. نصرت کريمي، يکي از کارگردان هايي که با او گفتگو شده، تعصب را يکي از مشکلات فرهنگي جامعه ي ايران خواند و گفت که او در فيلم هايش بيشتر به انتقاد از تعصب پرداخته است. از جمله در فيلم “محلل” که به تعصب مذهبي نظر داشته است.
پرتو نوري علا که تنها در فيلم “آرامش در حضور ديگران” ناصر تقوايي بازي کرده، به نقش هاي کليشه اي زنان اشاره مي کند که هميشه تبديل زن بد (رقاصه و فاحشه) به خوب با اتکا به يک مرد خوب صورت مي گرفته و بعد از خوب شدن هم زن چادر سر مي کرده است.
آقاي مقصودلو معتقد است تا قبل از دهه 1350 خورشيدي، سينماي ايران، زنان را در حاشيه قرار مي داد و نقش هاي اصلي به مردها سپرده مي شد: “در اين سينما بيشتر به چهره و فيزيک زنان اهميت داده مي شد. تقريبا اکثر بازيگران زن آن دوران چهره هاي زيبايي داشتند و نشريات عامه پسند نيز به اين جريان دامن مي زدند و عکس آنها را بر روي جلد مجلات چاپ مي کردند و لقب زيباترين به آنها مي دادند. وقتي آقاي مهدي رئيس فيروز با ديدن آذر شيوا در جايي، به او مي گويد خانم چهره ي شما به درد سينما مي خورد، نشانگر نگاه آن زمان دست اندرکاران سينما براي انتخاب زنان بوده است. اما در دهه ي پنجاه، سينماي متفاوت به زن بيشتر توجه کرد. زنها از حاشيه درآمدند و در محور داستان قرار گرفتند. ”
درفيلم مي بينيم که بهرام بيضايي، يکي از نخستين کارگردان هاي ايراني است که در فيلم هايي چون رگبار، غريبه ومه، چريکه تارا و مرگ يزدگرد زن را در مرکز فيلم هايش قرار مي دهد. بيضايي مي گويد، غريبه و مه يک فيلم ضد روستايي، ضد جاهلي و ضد فيلم فارسيه. زني که در جامعه ي مردسالار خودش را روي صحنه مي برد و نشان مي دهد، عليه ارزش هاي جامعه مردسالار رفتار کرده است. درفيلم هم چنين پروانه معصومي و سوسن تسليمي از خاطرات بازي در فيلم هاي بيضايي مي گويند.

انقلاب و زنان بازيگر
پس از وقوع انقلاب، بيش از 90 درصد از بازيگران زن سينماي ايران ممنوع التصوير و از بيمه و بازنشستگي محروم شدند. برخي از آن ها براي بازجويي به دادگاه انقلاب احضار شدند که در فيلم “لبه تيغ: ميراث بازيگران زن ايراني” به اين موضوع نيز پرداخته شده است. کتايون مي گويد: “درخيلي جاها انقلاب شد، در فرانسه، در شوروي، هيچوقت هنرمندان رو نگذاشتند کنار. ما چه گناهي کرديم که در اين رژيم نبايد فيلم بازي کنيم؟”
به گفته ي ژاله، زنان بازيگر مثل ريشه هايي بودند که نهال شدند، تنومند شدند، شاخه دادند، گل دادند و بازيگران بااستعداد امروزي چون فاطمه معتمدآريا، نيکي کريمي، گلشيفته فراهاني، ترانه عليدوستي، ليلا حاتمي و … عطر اين گل ها هستند. “اينها ادامه ي ما هستند.”
در پايان فيلم، ايرن، دور شدن از سينما را با حسرت اينگونه توصيف مي کند، “ما قبيله ي بزرگي بوديم… عاشقانه با هم کار مي کرديم. تا يک روزي کاروان ما در جايي توقف مي کند و فردا که قرار است اين کاروان حرکت کند، يکي مياد و ميگه يک عده از شما نبايد با اين کاروان بره، چون کاروانسالار عوض شده. آن عده که مونديم دور هم جمع شديم، کاروان حرکت کرد. ما گرد آتش مانده از کاروان نشستيم. سرمان را به هم تکيه داديم و آروم گريستيم. آتش کاروان به خاکستر گرائيد. خاکستر بر سرمان نشست. پير شديم، خاکستر برسرمان نشست…”
فيلم “لبه تيغ: ميراث بازيگران زن ايراني” دومين فيلم از سري فيلم هاي مستند “تاريخ سينماي ايران: در جستجوي ريشه ها” است. اولين فيلم “عباس کيارستمي: يک گزارش” بود که براي نخستين بار در دسامبر 2013 در فستيوال مونترال به نمايش درآمد.

1546-39

درباره بهمن مقصودلو
دکتر بهمن مقصودلو نويسنده، منتقد و پژوهشگر سينمائي، تهيه کننده و فيلمساز بيش از 40 سال است که در عرصه سينماي جهاني فعاليت مي کند. او به عنوان ژوري، سخنران و تهيه کننده و يا فيلمساز در بسياري از جشنواره هاي معتبر جهاني شرکت کرده است. به عنوان نويسنده، منتقد و سردبير بخاطر نشر کتاب هاي “ويژه سينما و تئاتر” جايزه فروغ فرخزاد را در سال1974 دريافت کرده است. کتاب “سينماي ايران” او در سال 1987 توسط دانشگاه نيويورک منتشر شد. اين اولين کتاب مقصودلو به زبان انگليسي در مورد تاريخ سينماي ايران است که توجه جهانيان را به سينماي ايران جلب کرد. از ديگر کتاب هاي او “اين سوي ذهن، آن سوي مردمک”، “آزادي و عشق در سينما ” و “علف: داستانهاي شگفت و ناگفته” است .
بهمن مقصودلو تهيه کننده بسياري از برنامه هاي هنري تلويزيون ملي ايران بوده و بيش از ده فيلم سينمائي و مستند را در آمريکا تهيه کرده است که در بيش از صد جشنواره معتبر و بزرگ جهاني به نمايش درآمده اند. فيلم “هفت مستخدم” با شرکت آنتوني کوئين هنرپيشه فقيد بين المللي برنامه اختتاميه جشنواره معتبر لوکارنو بوده است.
فيلم “خواستگاران” (بازيگر) در جشنواره کان 1988و فيلم “منهتن به روايت ارقام” در سال 1993 در جشنواره هاي نيويورک، ونيز و تورنتو به نمايش درآمد.
بهمن مقصودلو با همکاري بهروز مقصودلو با تهيه فيلم کوتاه “زندگي در مه” 1999 اثر بهمن قبادي، با دريافت بيش از 15 جايزه بين المللي رکورد دريافت جايزه و انتخاب در جشنواره هاي معتبر بين المللي فيلم هاي ايراني را شکسته است. فيلم “خاموشي دريا” (2003) به تهيه کنندگي مقصودلو بيش از شش جايزه ي بين المللي را در بيش از بيست جشنواره جهاني کسب کرده است .
اولين فيلم بهمن مقصودلو به عنوان کارگردان، فيلم کوتاه “اردشير محصص و صورتکهايش” است که در سال 1972 ساخته شد و در سال 1996 در جشنواره لايپزيک آلمان به عنوان يکي از بهترين فيلم هاي کوتاه مستند ايران قبل از انقلاب به نمايش درآمد. «احمد شاملو، شاعر بزرگ آزادى»،”احمد محمود نويسنده انسانگرا”، “ايران درودي: نقاش لحظات اثيري”،”اردشير محصص: هنرمند سرکش” و “عباس کيارستمي: يک گزارش” از ديگر مستندهاي بلند او بشمار مي روند. آقاي مقصودلو برگزارکننده “فستيوال بينالمللي و مستقل فيلم هاي کوتاه درباره ايران” در نيويورک و عضو انجمن قلم آمريکاست.
پرويز دوايي منتقد سينمايي برجسته دوران پيش از انقلاب که هم اکنون ساکن شهر پراگ در جمهوري چک است درباره فيلم “لبه تيغ: ميراث بازيگران زن ايراني” مي نويسد: “بهمن گرامي، فيلم ات “لبه تيغ” که خب حاصل کار و زحمت و علاقه بسيار تو هست و اين ها را کسي که يک ذره اي از خيلي دور دستي بر آتش دارد مي تواند به طور مبهمي حس کند که چقدر کار گرفته. دست شما درد نکند. سند ماندني و خيلي خوبي است. آرزوي توفيق داريم براي شما اين اثر و جاي تحسين دارد که مرتب دست اندرکار هستي براي ضبط آثار فرهنگ اون مملکت و فرهنگ سازهايش.”
مکان: سنديکاي نويسندگان آمريکايي

Writers Guild of America
135 South Doheny Drive.
Beverly Hills, CA 90211

تلفن اطلاعات:

(310) 470-0800 & (818) 908-0808

فروش بليط: شرکت کتاب در وست وود،
کيو مارکت در ولي، آنلاين:

www.ItsMySeat.com