گوگوش جاودانه موزيك ايران
شنبه شب در نوكيا تياتر، چشم ها را خيره كرد، قلب ها را لرزاند

شنبه شب 9 اپريل 2011 رابخاطر ميسپاريم، چرا كه در صحنه بين المللي نوكيا تياتر لوس آنجلس شاهد يك حادثه بزرگ هنري بوديم، حادثه اي كه در تمام 30 سال گذشته، اين چنين گرم و پرشور، پرهيجان پيش نيامده بود.
گوگوش اسطوره موزيك مدرن ايران، چهره اي كه هرگز تكرار نميشود، شنبه شب در حالي بروي صحنه ظاهر شد، كه حدود 7500 نفر در سالن زيبا وبا شكوه نوكيا تياتر گردآمده بودند.
وقتي حرف از حادثه ميزنيم، بي دليل نيست، چون شنبه شب نه تنها صحنه، اجرا،دكور، نور و صدا، درنهايت زيبايي وكمال بود، بلكه گوگوش از اولين لحظه ورود به صحنه تا آخرين لحظه، پر از شور، حركت، هيجان و كمال هنر و توانايي بود و در تمام مدتي كه گوگوش ترانه هاي خاطره انگيز خود را ميخواند، جمعيت حاضر درسالن با تكان دادن نئون هايي از پرچم سه رنگ ايران، قلب ها رامي لرزاند، چشم ها را به اشك مينشاند، در تمام مدتي كه گوگوش ترانه هايش را ميخواند، مردم حاضر از كوچك وبزرگ، با او ميخواندند و چنان هارموني قشنگي در اجراي برنامه ها ميان مردم و گوگوش پديدآمده بود، كه به گفته همه صاحبنظران حاضر در سالن بيسابقه بود.

گوگوش با اندامي كشيده و ظريف با لباس بسيار شكيل و آرايشي موزون و هماهنگ در روي صحنه چنان ظاهر شد كه درميان مردم زمزمه پيچيدكه اين همان گوگوش سي و چند سال پيش است، براستي چنين بود، هم چهره اش، هم انرژي اش، هم صدايش، هم حركات رقصاش، همه وهمه همان گوگوش برنامه چشمك بود، گوگوش سالهاي50 در ايران كه انگار همه اين سي و چند سال را از زندگي خود پاك كرده است.

گوگوش در طي يك ساعت و نيم اول برنامهاش، خسته نشد، كوتاه نيامد، يك نفس پرشور خواند، جوك گفت، با مردم و با دوستان خود در سالن حرف زد، با مردمي كه عاشقانه او را دوست داشته و دارند.
وقتي گوگوش به گذشته هاي دور سفر كرد، برق اشك را درچشمان مردم ميديديم، وقتي از پيشگامان در كار خوانندگي اش حرف زد، اين همه حق شناسياش را ستودند، از واروژان گفت، از حسن شماعي زاده، از ناصر و منوچهر چشم آذر، جليل وفريد زلاند، از ايرج جنتي عطايي، شهيار قنبري، اردلان سرفراز، زويا زاكاريان، كه با هم آثار ماندني را ساختند.

گوگوش ازرهبر اركستر خود بابك اميني گفت كه با گيتار جادويي او و با يك ترانه زيبا با صداي گوگوش سالن را لرزاند.
از اعضاي اركستر خود گفت كه هر كدام يك موزيسين برجسته چون شاهين يوسف زماني هستند. گوگوش از ندا كرماني منيجر خود، كه بسيار زحمت كشيده بود تشكر كرد، از همراهي سيروس كردوني از گيلبرت بخاطر طراحي صحنه و مسئولان صدا و نور كه براستي سنگ تمام گذاشتند.
در تمام مدت كه گوگوش روي صحنه ميخواند، مردم با او به همه سالهاي خاطره ها و همه سالهاي طلايي ايران سفر ميكردند، صورت هايشان خيس اشك بود، دست هايشان در هوا ميچرخيد، با او ترانه هاي تركي، ارمني، انگليسي را ميخواندند، انگار همه سالن،گروه كر گوگوش بودند.
وقتي برنامه تمام شد، درحاليكه مسئولان نوكيا تياتر با حيرت، شگفتي و تحسين به گوگوش خيره مانده بودند، مردميرا كه همه شيك، با شخصيت، آداب دان و مرتب بودند ميستودند و جالب اينكه مردم حاضر در سالن زمان آنتراكت هم صندلي را ترك نميگفتند و در پايان نيز هنوز گوگوش خواننده محبوب خود را فرياد ميزدند.نكته مهم اينكه بخش مهمي از سالن را جوانها تشكيل داده بودند، كه از تونل خاطره هاي پدر ومادرها گذشته و امروز خود به تماشاي جاودانه موزيك مدرن آمده بودند.