1343-31

1343-32

موری عزیز اخیرا یک بازسازی از یک آهنگ قدیمی را با ریتم جدیدی شنیدیم که خیلی مورد توجه قرار گرفت،در این باره توضیح بده:
یک آهنگ قدیمی ساخته «روسیلینی» است که تاریخچه اش به سالهای 1792 برمی گردد من این آهنگ را خیلی دوست داشتم، آنرا بازسازی کردیم،که دوست خوبم فردمیرزا بمن یاری داد خیلی دلم میخواست در مارکت امریکایی ارائه شود، خصوصا که با ملودی شرقی آمیخته بود.
ما تورا از سالهای دور می شناسیم در آن سالها که با شیلا همکاری داشتی، ولی شاید خیلی ها ندانندکه فعالیت هایت را چگونه آغازکردی.
من فعالیت هنریم را از 12 سالگی شروع کردم و سازی که میزدم ساکسیفون بود، به خارج که آمدم موسیقی را در مدارس و کالج های مختلف دنبال کردم، به فلوت روی آوردم، البته پیانو، سازهای بادی هم میزدم، در آغاز نوازندگی ، رشته تعمیر و ساخت سازهای بادی را پی گرفتم، 4 سال رشته تحصیلی آنرا در کالج واشنگتن گذراندم، بمرور توانایی تعمیر همه سازها را پیدا کردم، این تخصصی است که در امریکا خیلی کم است، بهمین جهت فعالیت من در این زمینه بسیار گسترده شد و با هنرمندان برجسته امریکایی کار میکنم.
در این میان با شیلا خواننده خوب که صدای قشنگی دارد چند سال کار کردم، چهار آلبوم تهیه کردیم، که همه آلبوم ها هم موفق بودند.
درجریان بودیم که شما در اسرائیل با هم آشنا شده وازدواج کردید، با هم راه مشترکی را ادامه دادید؟
دوره فعالیت هایمان پرکار و موفق بود، با وجود اینکه از هم جدا شدیم، من همیشه برایش آرزوی موفقیت می کنم، خواننده با احساسی است و برایش احترام ویژه قائل هستم و می توانم بجرات بگویم که آن دوره، بهترین دوره فعالیت های هنریش بود.
بعد از جدایی چه کردید؟1343-33
شیلا بدنبال زندگی تازه خود رفت، من هم کار تخصصی تعمیر سازها را ادامه دادم،3 آلبوم بدون کلام با فلوت تهیه کردم،که در آخرین آنها،چند آهنگ هم خواندم که خوشبختانه با اقبال مردم روبرو شد.
با توجه به تجربه،تخصص و توانایی هایت، چرا از همان سالهای دور برای خودت آلبوم تهیه نکردی؟ چرا نخواندی؟
راستش در آغاز به نوازندگی علاقه خاصی داشتم، بهمین جهت به تهیه آلبوم های بدون کلام روی آوردم، ولی چون گاه درکنسرت ها و جشن ها ساعتها می خواندم، احساس کردم، کارم را هم دوست دارم، علاقه مردم راهم  دیدم و سرانجام در آلبوم سوم خود، یک آزمایشی کردم، خوشبختانه با استقبال مردم روبرو شد، ولی هنوز بعد از کار روزانه ام وقتی به خانه میروم از 7 تا 10 شب شبها سازمیزنم اصولا بجز 8 ساعت خواب بقیه 24 ساعت من با ساز و موسیقی می گذرد.
شبها وقتی ساز میزنی، همسایه ها لابد کلی لذت می برند.
به صدای بلند ساکسیفون اعتراض داشتند ولی از فلوت خوششان می آید.
پس باید پرسید شماعی زاده عزیز چگونه چهل پنجاه سال است ساکسیفون میزند وهیچ همسایه ای هم اعتراض نمی کند؟
ایشان که استاد من هستند، مسلما صدای سازش در هر شرایطی دلنشین است.
در جریان همکاریت با امید هم بودیم، چه شد این همکاری ادامه نیافت؟
5 سالی بود با هم کار می کردیم، ولی چون امید مرتب به خارج سفر میکرد، من امکان سفر نداشتم، چون من با 4 کمپانی و 24 فروشگاه تولید و فروش موسیقی در زمینه تعمیرکار میکنم.
امریکایی ها قدر یک متخصصی مثل تو را خوب می دانند؟
براستی چنین است،بهترین نوازنده ها با من تماس دارند، وقت می گیرند، از ایالات مختلف می آیند، خوشبختانه بعد از سالها من سازهای اختصاصی خودم را هم به بازار دادم، «موری ساکسیفون» با دو طرح تازه از آن جمله است، برای ساکسیفون وفلوت دیزاین کاملا جدیدی دارم، همه اینها از تشویق این هنرمندان می آید، آنها همه تائید کرده اند که سازهای طراحی شده توسط من، ازخصوصیات بالایی برخوردار است خودم روی این طرح ها سرمایه گذاری کردم.
اخیرا در برخوردی با امیر بدخش وشهیاد و خودت درجریان تشکیل یک گروه تازه قرار گرفتیم.
ما تصمیم گرفتیم یک گروه ده نفره از خوانندگان و هنرمندان همه ملیت ها تشکیل بدهیم، شرق و غرب را بهم بیامیزیم.
از شهیاد بعنوان خواننده ودو خواننده امریکایی بهره بگیریم، امیر بدخش رهبری کند. خلاصه یک کار کاملا نو بکنیم.
بدلیل این رکود در موسیقی، مردم هم در پی یک تازگی و تنوع هستند، مردم در اجرای یک خواننده طی 3 تا 4 ساعت در یک عروسی، جشن، حتی گاه کنسرت خسته میشوند، بچه هایی که اینجا بزرگ شده اند، برای عروسی و جشن خود، یک موسیقی و گروه تازه و مدرن می طلبند.
حرف شما را با گفته داوود بهبودی عزیز تائید می کنیم که می گفت به یک عروسی دعوت شدم، که درواقع قبلا برای عروسی پدر ومادر داماد خوانده بودم. بعد از اجرای یک ساعت برنامه، عروس خانم آمد و گفت خوب تا این لحظه خیلی ممنون، برای مهمانان عزیزمان خواندید، حالا اجازه بدهید جای شما یک دی جی بیاید و ما را سرگرم کند، دیدم حرف درستی میزند.
من هنوز اعتقاددارم اغلب خوانندگان ما قدرت اجرای چند ساعت برنامه پرشور و هیجان را دارند، ولی بهرحال مردم تنوع را دوست دارند موزیک اینترنشنال را دنبال می کنند، خصوصا در عروسی ها و جشن ها، مسئله با کنسرت فرق می کند.
فکر نمی کنی دوباره کنسرت های ایرانی تکان خوردند، هنرمندان نامدارمان دوباره جان گرفته اند، گوگوش نوکیا را سولداوت کرد، چند خواننده دیگر کنسرت هایشان سولداوت شد،حتی جوانها بدیدار کنسرتهایشان رفتند؟
این ها نشانه های خوبی است،گوگوش که همیشه نوگرا و پیشگام و محبوب است ولی اصولا نحوه کنسرت ها عوض شده، ارکسترها تغییر یافته، شیوه اجرا دچار تحول شده،همین ها سبب جذب مردم و جوانها شده است.
یکی از خاطره های خوبی که در فضای کاری خودت داشتی برایمان بگو.
دیدار با استاد شجریان عزیز بود، وقتی ایشان وارد محل کار من شدند، من هیجان زده بسویشان رفتم، استقبال شان کردم برایشان توضیح دادم که نحوه کارم چیست، با همان مهر خاص خودگفت می دانی در ایران 75 میلیونی شاید دو سه نفر تحصیلات این رشته را دارند، نوازندگان بسیاری هستند که سازهایشان می شکند، دچار نقص میشود کسی نیست آنها را تعمیر کند.
برایم جالب بود که استاد شجریان خودشان ساز می سازند، باهم در این باره حرف زدیم. کلی ازمحضر ایشان بهره بردم.